غالباً گفته میشود که بحران کنونی آب، بیشتر از آنکه بحران کمبود یا آلودگی آب باشد، بحران حکمرانی است. حکمرانی به طیف نظامهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اداری گفته میشود که برای توسعه و مدیریت منابع آب و عرضه خدمات آب، در سطوح مختلف جامعه دایر هستند (یا نیاز است دایر شوند).
حکمرانی آب به طراحی و پیادهسازی سیاستهای عمومی برای سرمایهگذاری و مدیریت پایدار آب میپردازد که پشتیبانی تمام بخشهای جامعه را به دست میآورد- دولت در تمام سطوح، بخش خصوصی، جامعه معدنی، جوامع محلی و گروههای مختلف مصرفکننده.
در حالی که حکمرانی ممکن است از منظر محدود سیاسی و اداری به عنوان تصمیمگیری به دست «دولت» دیده شود، حکمرانی خوب در عمل نیازمند شفافیت نهادهایی است که سیاستها، مقررات، پیادهسازی و نظارت را اداره میکنند، و نیز مشارکت شهروندان در تمام این کارکردها. حکمرانی ضعیف به افزایش ریسکهای سیاسی و اجتماعی، ناکامی نهادی و تنزل کمیت وکیفیت و عرضه خدمات منتهی میشود. بنابراین، حکمرانی خوب آب نیازمند چارچوبهای قانونی روشن، سیاستهای جامع آب، مقررات قابل اعمال، نهادهای اثرگذار، ساز و کارهای اجرایی بیدردسر و مبتنی بر پاسخگویی به شهروندان، و نیز ارتباطات میان آنها است.
اصول حکمرانی اثربخش آب نیازمند سیاستها و کنشهای منسجم و یکپارچهساز، و نهادهای صادق و شفاف است (نهادهای بخش عمومی یا دغدغههای بخش خصوصی)، به طوری که عملکرد آنها نه پنهان باشد و نه دشوار برای دسترسی عموم. هم سیاستها و هم نهادها باید شمولگرا و ارتباطگرا باشند تا مشارکت در سطوح مختلف ارتقا یابد. برای رعایت برابری و اخلاق، هم مردان و هم زنان، ذینفعان و مصرفکنندگان، هر جا امکانپذیر باشد، باید در قالب مجاری رسمی، بخشی از این فرایند باشند.
پاسخدهی و پایداری سیاستها مستلزم آن است که آنچه را نیاز است، بر پایه تقاضا، اهداف روشن، و ارزیابی آثار آتی، و نیز، تجربه گذشته محقق سازند. کارآیی اقتصادی، همانند مفاهیم کارآیی سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی، باید با حداقل اتلاف، هزینههای مناسب و حداقل خسارت به محیط زیست، اکثریت جامعه را بهرهمند سازد. از نظر عملکرد و بهرهبرداری، حکمرانی خوب نیازمند آن است که فرایندها و فعالیتها با پاسخگویی آغاز شوند: یعنی نقشها در فرایندهای تقنینی و اجرایی باید روشن باشند. هر نهاد در این فرایند باید در قبال آنچه انجام میدهد پاسخگو و مسئولیتپذیر باشد. در واقع این یک کار سخت است، ولی میتواند با تقسیم حکمرانی خوب به مؤلفههای آن و آمادهشدن برای تغییر به انجام برسد.
خلاصه کلام این است: چگونگی سر و کار یافتن نهادها با سیاست، مقررات، پیادهسازی، اجرا و نظارت، فهم و ایفای نقش خاص آنان، و ظرفیتهای نهادی آنان برای اثربخش واقعشدن. ابزارهای معرفیشده در این قسمت به اصلاحات حکمرانی، قانونگذاری، نهادهای عالی، مراجع محلی، سازمانهای حوضه آبریز، شرکتهای تأمینکننده آب، و طیفی از دیگر ترتیبات نهادی میپردازد که جوامع محلی میتوانند در مدیریت پایدار آب نقش داشته باشند.